ملاقات با حضرت امام صاحب الزمان (عج)*1
 
علوم غریبه
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 15:31 ::  نويسنده : ققنوس       

 

ملاقات با حضرت امام صاحب الزمان (عج)*1
مهدویتاذکار و اوراد و آداب و دستوراتی در خصوص ملاقات با حضرت امام صاحب الزمان (عج)
کتاب نجم الثاقب عربی؛ تالیف مرحوم حاج ميرزا حُسين طبرسى نورى (ره )
در ذكر اعمال و آدابى كه شايد بتوان به بركت آنها به سعادت ملاقات شرف حضور حضرت حجّت صلوات اللّه عليه رسيد. شناسد يا نشناسد؛ در خواب يا بيدارى و بردن بهره و فيضى از آن حضرت ، هر چند كه نباشد مگر زيادتى نور يقين و معرفت وجدانى به آن وجود معظّم كه از اهمّ مقاصد است ، از مطاوى كلمات سابقه .
در باب هشتم معلوم شد كه نيل اين مقصود و بلوغ اين مرام در غيبت كبرى ممكن و ميسور بلكه مكشوف شد كه توان به وسيله علم و عمل و تقواى تام و معرفت و تضرع و انابت و تهذيب نفس از هر غل و غش و ريبه و شك و شبهه و صفات مذمومه ، قابل تلقى اسرار و دخول در سلك خاصان و خواص شد و از كلمات علماى اعلام شواهدى ذكر شد.


مقصود در اينجا نه بيان دست آوردن راه آن است كه زياده بر اداى تمام فرايض و سنن و آداب و ترك تمام محرّمات و مكروهات و مبغوضات به نحوى كه از او خواسته اند ساير مقدّمات آن مستور و مخفى و جز بر اهلش مكشوف و مبيّن ندارند، بلكه غرض به دست آوردن راهى است كه شايد به وسيله آن در عمر خويش ، نوبتى به اين نعمت برسد، هر چند در خواب باشد.
مخفى نماند كه از تاءمل در قصص و حكايت گذشته معلوم مى شود كه مداومت بر عمل نيك و عبادتى مشروعه و كوششى در انابه و تضرّع ، در مدت چهل روز به جهت اين مقصد از اسباب قريبه و وسيله هاى عظيمه است ؛ چنان كه معلوم شد كه رفتن چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله يا چهل شب جمعه در كوفه با اشتغال به عبادت از عملهاى متدواله معروفه است كه بسيار دعواى تجربه كرده اند از علما و صلحاء.
و نيز زيارت سيّد الشهداء عليه السلام ، در چهل شب جمعه و امثال آن و ظاهرا مستندى مخصوص در دست ايشان نباشد، نه براى عدد مذكور و نه براى عمل جز آنچه از مطاوى كتاب و سنّت ظاهر مى شود كه مداومت بر دعا در چهل روز مؤ ثّر است در اجابت و قبول بلكه مواظبت بر غذايى و شرابى حلال يا حرام در ايّام مذكوره سبب تغيير حالت و انتقال از صفتى شود به صفت ديگر، چه از نيك به بد يا از بد به نيك و همچنين ساير آنچه انسان مزاول آن است از لباس و مسكن و هم صحبت . ما به جهت تاءييد مطلب مذكور، متبرك شويم به ذكر چند خبر.
شيخ عياشى از فضل بن ابى قره روايت كرده كه گفت : شنيدم از حضرت صادق عليه السلام كه مى فرمود: حق تعالى به حضرت ابراهيم عليه السلام وحى فرمود: (زود است پسرى از براى تو از ساره متولّد شود.)
ساره گفت : (من عجوزه ام .)
حق تعالى فرمود: (زود است فرزندى آورد و فرزندان آن پسر تا چهار صد سال در دست دشمن من معذّب مى گردند به سبب آنكه كلام مرا رد نمودند.)
پس چون بنى اسرائيل در دست فرعون مبتلا شدند، در درگاه خداوند ناله و گريه بلند نمودند تا چهل روز. حق تعالى به حضرت موسى و هارون عليهما السلام وحى فرمودند كه ايشان را از دست فرعون خلاص گردانند و صد و هفتاد سال از آن چهار صد سال باقى بود. آن را از ايشان برداشت .
پس حضرت صادق عليه السلام فرمود: (اگر شما نيز چنين تضرّع و زارى مى كرديد، حق تعالى فرج ما را نازل مى كرد و چون چنين نكنيد، پس بدرستى كه اين امر به نهايت خود خواهد رسيد.)
وصيت حضرت عيسى عليه السلام به حواريين
شيخ ابراهيم كفعمى در كتاب (مجموع الغرايب ) نقل كرده از كتاب جواهر كه جناب عيسى عليه السلام وصيّت كرد به حواريين و فرمود: (باشيد مانند مار!)
پس چون عيسى عليه السلام را بالا بردند، حواريين گفتند: (از جاى خود حركت نكنيم تا آنكه بفهميم تاءويل كلام آن حضرت را.)
پس يكى از ايشان گفت : (يعنى باشيد مثل مار كه هرگاه حلق مى زند و مى پيچد، سر خود را در زير جسد خود مى گذارد زيرا او مى داند كه هر المى به جسدش برسد او را ضرر نمى رساند هرگاه سرش سالم بماند. پس ، روح اللّه به شما مى گويد حفظ نماييد دين خود را كه سرمايه دنيا و آخرت است و آنچه به شما برسد از فقر و مرض ، ضرر نمى رساند شما را با سلامتى دين شما.)
ديگرى گفت : (اينكه روح اللّه به شما فرمود: باشيد مثل مار به جهت آن كه مار نمى خورد مگر خاك تا آنكه بيرون نرود زهر از جوف او! پس همچنين شما منتفع نمى شويد به آنچه مى شنويد از حكمت از براى طلب آخرت ، مادامى كه حبّ دنيا در دلهاى شماست .)
و ديگرى گفت : (روح اللّه به شما فرمود كه : مثل مار باشيد زيرا كه چون مار از نفس خود احساس ضعف و سستى نمايد خود را چهل روز گرسنگى مى دهد. آنگاه داخل مى شود در سوراخ تنگى و برمى گردد جوان شده تا چهل سال . پس روح اللّه به شما مى گويد: گرسنگى بدهيد نفسهاى خود را در دنياى قليله براى بقاى مدّت طولانى چنانكه مار، نفس خود را چهل روز گرسنگى مى دهد براى ماندن چهل سال .)
پس اجماع نمودند بر سخن او و اين كه روح اللّه همين را اراده كرده .
تنها راه خدا شناسى ، توسل به اولياء الهى مى باشد
در كافى روايت است كه محمد بن مسلم گفت : گفتم به جناب باقر يا صادق عليهما السلام كه : (ما مى بينيم مرد را كه براى اوست عبادت و كوشش و خشوع ولكن قابل نيست به حق ، يعنى به امامت ائمه عليهم السلام . پس آيا او را هيچ منفعت مى دهد؟)
فرمود: (اى محمّد! بدرستى كه مثل اهل البيت عليهم السلام مثل اهل بيتى بود كه در بنى اسرائيل بودند كه هيچ كدام از ايشان ، چهل شب كوشش نمى كرد مگر آنكه چون دعا مى كرد به اجابت مى رسيد. مردى از ايشان چهل شب سعى و كوشش كرد آنگاه دعا كرد، پس مستجاب نشد.
پس به نزد عيسى بن مريم عليه السلام آمد و شكايت كرد نزد آن جناب ، از آن حالى كه به آن مبتلا شده و تقاضا كرد كه براى او دعا كند. پس عيسى تطهير كرد و دو ركعت نماز به جاى آورد. آنگاه خداى عزّوجلّ را خواند. پس خداوند وحى فرستاد به سوى او كه : (اى عيسى ! بدرستى كه بنده من به نزد من آمد از غير آن در كه بايد از آن در درآيد. بدرستى كه او ، مرا دعا كرد و در دلش شكى بود از تو، پس اگر مرا دعا كند تا آنكه گردنش قطع شود و انگشتانش بريزد، اجابت نمى كنم او را.)
پس عيسى ملتفت او شد و فرمود: (دعا مى كنى خداوند را و حال آنكه در دلت شكى است از پيغمبر او.)
پس گفت : (اى روح اللّه !) و كلمه او چنين بود: (واللّه آنچه گفتى ، پس دعا كن خداى را كه اين را از من زايل كند.)
پس عيسى دعا كرد و خداوند توبه او را قبول فرمود و پذيرفت از او و گرديد در حد اهل بيت خود.)
تقدّس عدد چهل در روايات 
در كافى روايت شده از جناب صادق عليه السلام كه فرمود: (خالص ننموده بنده ، ايمان به خداوند را.)
و در روايت ديگر: (نيكو ننموده كسى ذكر خداوند را چهل صباح ، مگر آنكه زاهد كند او را در دنيا و بنمايد به او، دواى او را و درد او را و ثابت نمايد حكمت را در دل او.)
در (لب اللباب ) قطب راوندى روايت است از رسول خداى صلى الله عليه و آله كه فرمود: (كسى كه خالص كند عبادت را براى خداوند چهل صباح ، ظاهر شود چشمه هاى حكمت از دلش بر زبانش .)
در امالى صدوق روايت است كه : (بهلول نبّاش كه كفن مى دزديد و آخر كار با نعش دخترى از انصار عمل قبيح كرد و پشيمان شد و به نزد رسول خداى صلى الله عليه و آله آمد و حضرت او را طرد كرد، پس رفت در بعضى از كوههاى مدينه و چهل روز گريه و زارى و تضرع و دعا كرد. در روز چهلم توبه اش قبول شد و آيه شريفه در قبول توبه و گذشتن از جرم او و عده ثواب براى او نازل شد. پس ‍ حضرت به نزد او رفت و بشارت داد و آيه را تلاوت فرمود؛ آنگاه به اصحاب فرمود: چنين تدارك كرده مى شود گناهان ، چنانچه تدارك نمود آن را بهلول .)
و نيز روايت است كه : جناب داوود عليه السلام چهل روز بر ترك اولاى خود گريست و در بحار از كتاب عدد القويه على بن يوسف ، برادر علاّمه حلى رحمه الله نقل كرده كه در حالتى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله نشسته بود در ابطح و با آن جناب بود عمار بن ياسر و منذر بن ضحضاح و ابوبكر و عمر و على بن ابيطالب عليه السلام و عباس بن عبدالمطلب و حمزة عبدالمطلب كه ناگاه نازل شد بر آن حضرت ، جبرئيل عليه السلام در صورت عظيمه خود و پهن كرده بود بال خود را تا آنكه گرفت از مشرق تا مغرب . پس ‍ ندا كرد او را كه : (اى محمد! علىّ اعلى بر تو سلام مى رساند و او امر مى كند تو را كه عزلت گيرى از خديجه ، چهل صباح .)
پس اين امر بر پيغمبر صلى الله عليه و آله شاق شد و او خديجه را دوست مى داشت و به او رغبت تمام داشت .
پس چهل روز حضرت ماند كه روز را روزه مى گرفت و شب را به عبادت برمى خاست . تا چون آخر آن ايّام شد، عمار بن ياسر را نزد خديجه فرستاد و فرمود كه به خديجه بگو: (گمان نكنى كه انقطاع من از تو، از روى جدايى و دشمنى است و لكن پروردگار من ، جلّ عزّه ، امر فرموده مرا به اين ، تا آنكه انفاذ فرمايد فرمان خود را. پس گمان مكن اى خديجه ! مگر خير را. پس بدرستى كه خداى عزّوجلّ هر آينه مباهات مى كند به تو، ملائكه كرام خود را هر روز چند مرتبه .
پس چون شب در آيد، در را ببند و در جايگاه خود بخواب كه من در منزل فاطمه بنت اسدم .)
پس ، خديجه هر روز چند مرتبه محزون مى شد به جهت فراق رسول خدا صلى الله عليه و آله پس چون چهل روز كامل شد، جبرئيل نازل شد و گفت : (اى محمد! علىّ اعلى تو را سلام مى رساند و او امر مى كند تو را كه مهيّا شوى از براى تحيّت او و تحفه او.) تا اينكه نقل كرده نزول ميكائيل را با طبقى از انگور و رطب و افطار كردن آن شب از آنها و رفتن نزد خديجه به امر خداوندى ، پيش ‍ از اداى نماز و انعقاد نطفه صديقه طاهره عليها السلام در آن شب .
و نيز وارد شده كه چهل روز قبل از بعثت نيز ماءمور شد آن حضرت كه از خديجه عزلت گيرد و در روز چهلم مبعوث شد.
و نيز ميقات حضرت موسى عليه السلام نيز چهل روز بود و رسول خداى صلى الله عليه و آله فرمود كه : (او نخورد و نياشاميد و نخوابيد و ميل ننمود به چيزى از اينها در رفتن و برگشتن خود چهل روز به جهت شوق به سوى پروردگار خود.)
و در تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام روايت است كه جناب موسى عليه السلام مى فرمود به بنى اسرائيل كه : (هرگاه خداوند به شما فرج كرامت نمود و دشمنان شما را هلاك كرد، مى آورم براى شما كتابى از نزد پروردگار شما كه مشتمل باشد بر اوامر و نواهى و عبرتها و مثلهاى او.)
پس ، چون خداى تعالى ايشان را فرج داد، امر فرمود موسى عليه السلام را كه به ميعاد رود و سى روز، روزه گيرد در زير كوه .
پس ، موسى گمان كرد كه پس از سى روز، خداوند كتاب را براى او خواهد فرستاد، پس سى روز، روزه داشت تا اينكه خداوند به او وحى كرد كه : (ده روز ديگر روزه بدار و در وقت افطار مسواك مكن .) پس موسى چنين كرد و خداوند وعده كرده بود به او كه كتاب را بعد از چهل شب به او بدهد. پس بعد از چهل روز كتاب را براى او فرستاد.
در اخبار متعدد معتبره رسيد كه نطفه در رحم چهل روز مى ماند، آنگاه علقه مى شود تا چهل روز. آنگاه مضغه مى شود تا چهل روز، فرمودند: (هر گاه كسى خواسته كه دعا كند براى زن حامله كه خداوند بگرداند آنچه در شكم اوست نرينه كه اجزا و اعضايش تمام باشد، پس دعا كند در اين مدّت چهار ماه .) و از اين اخبار ظاهر مى شود كه استعداد ماده از براى افاضه صورتى جسمانى يا نفسانى در چهل روز مى شود.
مؤ يّد آن است حديث قدسى معروف : (خمرت طينة آدم بيدى اربعين صباحا.)
و در كافى روايت است كه از جناب كاظم عليه السلام پرسيدند كه : ما روايت كرده ايم از حضرت رسول خداى صلى الله عليه و آله كه فرمود: (كسى كه خمر آشاميد، تا چهل روز نماز او مقبول نيست .)
پس حضرت بعد از كلماتى چند فرمودند: (چون شراب خورد، مى ماند در نرمه استخوانش يعنى در همه اعضايش تا آنجا چهل روز به اندازه انتقال خلقت او يعنى تطوّرات نطفه و علقه و مضغه او.)
آنگاه فرمود: (و همچنين است جميع غذايى كه مى خورد و مى آشامد، باقى مى ماند در آنجا چهل روز.)
نيز فرمودند: (كسى كه ترك كند گوشت را چهل روز، بد خلق مى شود زيرا كه انتقال نطفه در چهل روز است .)
و فرمودند: (كسى كه چهل روز گوشت بخورد يعنى هرروز، خلقش بد مى شود.
و كسى كه روغن زيتون بخورد و به خود بمالد، شيطان چهل روز نزديك او نمى آيد.
و كسى كه چهل روز حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانى مى كند.
كسى كه چهل روز سويق بخورد، پس مى شود شانه هايش از قوّت .
كسى كه هريسه بخورد تا چهل روز، نشاط دارد براى عبادت .
و كسى كه يك انار بخورد، دلش نورانى مى شود، وسوسه از او برداشته مى شود تا چهل روز.
و زمين مى نالد از بول كسى كه ختنه نشده تا چهل روز.
كسى كه ايمان به خداى تعالى و رسول آورده ، ترك نكند ازاله موى عانه خود را بيشتر از چهل روز.)
و بر اين رقم اخبار بسيار است . بلكه در عدد چهل آثار بسيار است در شرع مطهّر. چنانكه رسيده كه : (اگر كسى دعا براى چهل نفر از برادران ايمانى خود بكند، آنگاه دعا كند دعايش در حق خود و آنها مستجاب مى شود.)
و همچنين : (اگر چهل نفر جمع شوند دعا كنند، يا ده نفر چهار دفعه يا چهار نفر ده مرتبه .)
و: (در ظهور به هر مؤ منين قوت چهل مرد دهند.)
و در مدح حفظ كردن چهل حديث و عمل كردن به آن و استقامت در آن ، اجرهاى جزيله رسيده و اگر در جنازه چهل مؤ من حاضر شوند و شهادت دهند كه ما جز خير از او چيزى ندانيم ، خداوند شهادت ايشان را بپذيرد و آن مؤ من را بيامرزد.
از اخبار مناسب اين مقام و مؤ يّد اين مرام ، خبرى است كه در باب اول در اخبار ولادت حضرت حجّت عليه السلام گذشت كه امام حسن عسكرى عليه السلام آن جناب را به آن مرغ سفيد كه فرمودند: روح القدس است ، سپرد كه برد و امر فرمود كه : (در هر چهل روز، آن جناب را برگرداند.)
حكيمه خاتون فرمود كه : (من در هر چهل روز، آن مولود كريم را مى ديدم تا آنكه مردى شد پيش از وفات ابى محمّد عليه السلام .)
مخفى نماند كه شواهد از اخبار براى دعواى مذكوره بيشتر از آن است كه بتوان جمع كرد و علامه مجلسى رحمه الله در رساله اى كه جواب از سؤ ال فرق بين اماميه و حكما و مجتهدين و اخباريين و متشرّعه و صوفيه است . بعد از تقسيم جماعت اخيره به ممدوح و مذموم و كلماتى چند فرموده كه : (والد مرحوم فقير، از او، يعنى شيخ بهاء الدين محمّد، تعليم ذكر نموده بود و هر سال يك اربعين به عمل مى آورد.
جمعى كثير از تابعان شريعت مقدسه ، موافق قانون شريعت ، رياضت مى داشتند و فقير نيز مكرر اربعينها را به سر آوردم و در احاديث معتبره وارد شده است كه هر كه چهل صباح اعمال خود را براى خدا خالص گرداند، حق تعالى چشمه هاى حكمت از دل او به زبان او جارى مى گرداند.)
و چون اجمالا معلوم شد ماءخذ عمل معهود علما و صلحا و اخيار در مواظبت چهل شب يا روز چهار شنبه يا جمعه در كوفه يا سهله يا كربلا به جهت اين مقصد عظيم و نبودن خصوصيّتى در هيچ يك از آنها، ظاهر مى شود كه هر كس بايد به حسب مقام و حالت و مكان و زمان و قدرت خود نظر كند به دقت و تاءمّل يا از داناى نقاد بصيرى جويا شود كه از اعمال حسنه شرعيه و آداب سنن احمديه كدام يك بالنّسبه به او اولى و ارجح است كه بدان مواظبت كند؛ زيرا شود عملى از گفتنيها يا كردنيها بالنسبه به كسى مرجوح و بالنسبه به ديگرى راجح باشد و بر فرض رجحان تفاوت مراتب و درجات اعمال بسيار است .
پس شود كه از كسى بذل و انفاق مال در محلش مطلوب باشد و از ديگرى تعليم و از ديگرى نماز و از ديگرى روزه و از ديگرى زيارت و هكذا ولكن در همه آنها رعايت بايد نمود شروط مشتركه را چون اداى فرايض و اجتناب محرمات و طهارت ماءكول و مشروب و ملبوس و حليت آنها زياده از آنچه به ظاهر شرع مى توان كرد و تخليص نيّت و غير اينها كه مقام بيان آنها نيست .

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علوم غریبه و آدرس ghoghnous.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 54977
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1