مصاحبه با علامه آيت اللّه حسن زاده آملى*3
 
علوم غریبه
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 15:9 ::  نويسنده : ققنوس       

 

مصاحبه با علامه آيت اللّه حسن زاده آملى*3
این‌ها خانه نشين بودند. شايد آن بزرگان، می‌گفتند: حال كه دشمن، اين گونه آثار رسالت و ولايت را، از بين می‌برد، يك چند طلبه پرورش دهند تا اين آثار محفوظ بماند. حال ما كه لياقت نداشتيم، ولى آنان، اين گونه می‌خواستند.
امّا اين جنبه، كه آيا از ناحيه استاد، موفقيت به دست می‌آید يا شاگرد؟ از ناحيه هر دو، بايد باشد. هم استاد، بايد پخته، كتابى، اخلاقى و مربى باشد و از جانب شاگرد هم، جديت به تمام معنى باشد. در اين زمينه، من خاطرات زيادى دارم، امّا عرض كردم كه اگر بخواهم همه را بازگويم و بشكافم، ممكن است حمل بر مسائلى بشود. مثلاً همين آقاى آملى، يك وقت به من فرمود: آقا اين گونه فشرده درس نخوان، می‌افتی و ديگر نمی‌توانی پا شوی. يك مقدار به اعتدال درس بخوان.
بالاخره، هم كوشش و هم كشش می‌خواهد. صبر می‌خواهد و انسان جوياى علم و معرفت، همه چيز را بايد زير پا بگذارد مگر خدا و راه استكمال را. با پريشان خواطرى و كثرت تعلقات و همّ گوناگون داشتن و عدم استقامت، نمی‌توان به جايى رسيد. استاد بايد قوى و...باشد، امّا شاگرد هم بايد استقامت، داشته باشد. تا استقامت نباشد، كسى به جايى نمی‌رسد: ان الذين قالو ربنا اللّه ثم استقاموا، تتنزل عليهم الملائكه ...


حوزه: از ايام قديم، طلبه در مقابل در اين سؤال بوده است كه بعد از گذراندن مقدمات، به دنبال جامعيت برود يا دنبال تخصص؟ ذى فن شود يا ذى فنون؟ نظريات مختلفى وجود دارد، به نظر حضرت عالى، چه بايد كرد؟
استاد: ما هدفمان چيست؟ هدف ما، رسيدن به منطق وحى و دستورالعمل مدينه فاضله الهى است؛ و آن دستور، قرآن و سنت است، كه جوامع روايى، شعب قرآن هستند و از آن، نشاءت می‌گیرند و به تعبير من، قرآن متنزل است. آيا قرآن و جوامع روايى ما، چگونه است؟ اختصاصى است، يا همه چيز است؟
چگونه می‌شود كه آخوند، فقط يك رشته بداند؟ او، ادبيات می‌خواهد، منطق و فلسفه می‌خواهد، عرفان لازم دارد و... او بايد آنچه را، از ائمه معصومين در اين زمينه، وجود دارد، كه از بيان هر عارفى، سنگین‌تر است، بفهمد. فقه می‌خواهد، اصول می‌خواهد و... دين ما يك مجموعه دائرة المعارف الهى است كه بايد آخوند، اين دائرة المعارف را حل كند و به زبانش آشنا باشد.
طلبه اگر بخواهد درس بخواند، به خوبى اين دائرة المعارف را فرا می‌گیرد و در هر فن هم، مرد يك فن می‌شود! همان گونه كه بزرگانى را داريم. مرحوم فاضل تونى، نقل می‌فرمود: آدم وقتى كه به كتاب ارث جواهر می‌رسد، می‌بیند كه صاحب جواهر، يك رياضى دان توانايى بوده كه خوب از عهده تقسيم بندی‌ها و محاسبات، بر آمده است.
مگر می‌شود يك فقيه، رياضيات نداند؟ هیئت و نجوم نداند؟ لُمعه را ببيند مستند نراقى را ببیند، در بحث قبله چگونه بحث کرده‌اند؟
جناب شيخ بهائى در مفاتح الفلاح، در بحث صبح صادق و صبح كاذب، وقتى می‌خواهد، بحث ریاضی‌اش را مطرح كند، با آن كه خود، خريّط فن است، اما از كتاب تذكره علامه حلى، كه كتاب فقهى است، بحث رياضى را، نقل كرده است. مرحوم علامه حلى را ببينيد. مرحوم استاد شعرانى، می‌فرمود: در هر فن، ما بخواهيم فردا على را به عنوان نمونه، به قلم بياوريم بايد به سراغ علامه حلى برويم.
طلبه، اگر بخواهد درس بخواند، می‌تواند هم اديب شود، هم فقيه بشود، هم رياضى دان بشود و هم می‌تواند طبيب بشود، همين گونه كه بوده‌اند؛ مثلاً استاد شعرانى را در نظر بگيريد، از يك طرف، مدخل اصول نوشته، از يك طرف، كفايه را شرح كرده، از يك طرف، رسائل را شرح فارسى كرده است. قواعد مرحوم علامه را حاشيه زده و بر مختصر، شرح نوشته و بر وافى، تعليقه دارد و بر مجمع البيان، حواشى دارد و رسائل ديگر كه از ايشان، به يادگار مانده است. قانون تدريس می‌کرد. اسطرلاب و زيج و مجسطى می‌گفت. زبان می‌دانست. آقايان ديگر هم، به نوبه خود، همين گونه بودند.
اين گونه كه من بگويم، عالم يك فن بشوم، اين ترس و وحشت از درس خواندن است. در يك جاى شفا، شيخ عنوان می‌کند كه كسانى كه از تحصيل می‌ترسند و می‌گویند بسمان است و نمی‌خواهد ما، همه چيز را بدانيم، اين، مزاج معتدل ندارد؛ يعنى مريض است. يك بيمارى روانى و روحى يا بيمارى دنيازدگی. اين بيمارى، او را به سوى دنيا و ماده می‌کشاند و او خود، متوجه نيست. اين، بايد خودش را معالجه كند. انسان، نبايد از تحصيل خسته بشود، به خصوص، كسى كه می‌خواهد با منطق وحى و زبان ولايت، آشنا بشود. زبان طلبه، بايد اين باشد:
مرا تا جان بود در تن بكوشم
مگر از جام او، يك قطره نوشم
طلبه، اگر حواسش جمع باشد، خوب درس می‌خواند و در علوم و فنون گوناگون، صاحب ابداع هم می‌شود.
حوزه :درباره شيوه درسى كه در حوزه‌ها بوده و هست، اين روش، طبیعتاً امتيازهايى داشته و دارد و احتمالاً کاستی‌هایی هم ممكن است داشته باشد از لحاظ متون درسى و غيره به نظر حضرت عالى، مزاياى اين شيوه، چيست؟ و اگر کاستی‌های وجود دارد، چه راه‌هایی را براى رفع اين کاستی‌ها، يادآور می‌شوند.
استاد: بنده، عرضم اين است كه ره چنان رو كه رهروان رفتند. بهترين روش را، روش پيشينيان خودمان می‌دانم. از حذف بعضى از کتاب‌ها كه امروزه حذف شده راضى نيستم. مثلاً قوانين و فصول برداشته شد، حيف است. قوانين وعدة الاصول شيخ طوسى، غير از مسائل رايج اصولى، مباحثى ارزنده دارند؛ مثلاً در عدّه و قوانين اين بحث را، طرح فرموده‌اند كه جناب رسول اللّه (ص) پيش از بعثت، به چه دينى بوده است؟ در آخرين قانون قوانين (ج 1، چاپ عبدالرحيم) مطرح می‌کند: الحق ان نبيّنا (ص) كان قبل بعثته على دينه.
چرا، این‌ها را طلبه نشنود؟ بحث نشود؟
طلبه بايد مطول بخواند، كشاف ببيند، تفسير مجمع البيان بخواند. يكى از توفيقاتى كه داشتيم، اين بود كه نزد مرحوم شعرانى، كتاب شرح شاطبى خوانديم. اين كتاب هزار و خرده اى بيت شعر است، در تجويد استدلالى قرآن.
استاد شعرانى می‌فرمود: اين كتاب در زمان ما، درسى بود. مجمع البيان را نزد ايشان، خوانديم. مجمع، يك كتاب سنگين علمى و اساسى است. طلبه چگونه ملّا بشود؟ ما با اين كه، اين کتاب‌ها را خوانديم و مباحثه كرديم و گفتيم اين دو كلمه را بلديم! اگر این‌ها خوانده نشود، طلبه به كجا می‌خواهد برسد؟ اين شتاب‌زدگی ما، درست نيست و حيف است. با شتاب‌زدگی، كسى به جايى در تحصيل شتاب زده‌اند و در صحبت‌ها، از كتبى صحبت به ميان می‌آید كه طبق متعارف، نبايد مشغول به آن كتب باشند. معلوم است كه خيلى زود، بالا آمدند و با شتاب درس خواندن، اين گونه انسان ملّا نمی‌شود! مگر كسى بخواهد يك سرى اطلاعات داشته باشد و الّا با اين گونه شتاب و بدون تأمل كافى، كسى به جايى نمی‌رسد. راه ملّا شدن، اين نيست. بايد مقدمات كار، قوى و محكم باشد. در بسيارى يك نحوه عجله وجود دارد كه این‌ها، بعداً پشيمان می‌شوند و اين حيف است. رسم و روش تحصيل، اين نيست. با تاءنّى بالا بيايند همان طور كه رسم پيشينيان بود كه حتى درس‌ها را، پيش مطالعه می‌کردند، تا چه رسد به مباحثه و مذاكره.
اكثر کتاب‌هایی را كه عرض كردم، مباحثه كرديم. البته در نوع مباحثه ما، ممكن است ايراد و انتقاد باشد؛ مثلاً كفايه را خدمت آقاى شعرانى می‌خواندیم يك ساعت به اذان صبح مانده مباحثه‌اش می‌کردیم. يا تمام اشارات را كه مباحثه كردم، ساعت يك بعد از ظهر بود. پيش از صبح، بين الطلوعين، اسفار، يا مكاسب، يا جواهر و... مباحثه می‌کردیم. علاوه، پيش مطالعه داشتيم. يادداشت هم می‌کردیم كه الا ن هم، چه بسا از یادداشت‌های گذشته استفاده می‌کنیم.
حوزه :غير از متون درسى، روش‌ها و سنت‌هایی كه در بين حوزه هاى قديم، متداول بوده است و به پيشرفت تحصيل كمك می‌کند، اگر توصیه‌هایی داريد، بفرماييد.
استاد: اين سؤال را، افراد گوناگون از آقايان طلاب، می‌کنند كه ما چه كنيم؟ به آن‌ها عرض می‌کنم، همّ شما، به کتاب‌های درسى باشد. چون کتاب‌های درسى، کتاب‌های سنگينى است و عقل، وقتى مطالب سنگين را حلّ كرد، کتاب‌های ساده و سبك خود به خود، حلّ می‌شود. در اين جا بايد، حرف فهميدن را آموخت. وقتى حرف فهميدن را آموخت، وقتى حرف فهميدن را آموختيم، حرف‌های ديگر را، می‌فهمیم و چون يك مقدار، بايد تنوّع باشد، به کتاب‌های روايى اخلاقى و... هم بپردازد. تنوع طلبه، بايد قرآن، تفسير، روايت و کتاب‌های ادبى باشد، تا بتواند حوزه را حفظ كند


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علوم غریبه و آدرس ghoghnous.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 54973
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1